چند روز پیش مطلبی خوندم راجب تجاوز جنسی به کودکان، که امار خیلی بالایی در جهان داشت .سایت مرکز امور زنان و خانواده – بنابر آمارى که سازمان بهداشت جهانى (WHO) ارائه داده سوءاستفاده جنسى از کودکان در کنار کار اجبارى و خشونت فیزیکى علیه کودکانافزایش چشمگیرى داشته و به یکى از اصلىترین نگرانىهاى سلامت جهانى تبدیل شده .
سوءاستفاده جنسى از کودکان توى دهه
گذشته 400 درصد افزایشداشته. و دخترها نسبت به پسرها بیشترین امار تجاوز جنسی رو داشتن
بنابراین من تصمیم گرفتم مقاله ای پیداکنم در ارتباط با تروما و سواستفاده جنسی دوران کودکی. طی جست و جوهایی که تو سایتای مختلف و معتبر کردم مقاله ای که راجب ترومای جنسی فروید بود نظرمو جلب کرد
هدف این مقاله بررسی رابطه بین سواستفاده جنسی کودکان و مولفه های مرتبط با آن مانند حافظه سرگذشتی دوران کودکی بود
چونکه مطالعه های زیادی نشون میده که بین ترومای دوران کودکی ومسائل مربوط به بازیابی حافظه سرگذشتی رابطه وجود
داره. من در این قسمت از مقاله راجب ترومای جنسی و حافظه ی سرگذشتگی ونتایج مربوط اون رو بررسی کردم.
این مقاله یک مطالعه پیمایشی گذشته نگره که روی ۲۹۷ نفر از بازماندگان سو استفاده جنسی که به صورت ناشناس و آنلاین بود
انجام شد.
این روش برای بازماندگان راحت تر ه چونکه مصاحبه رو در رو با محققی که نمیشناسه و
به اون اعتمادی نداره برای اونا سخته
تحلیل های تک متغیره و دو متغیره صورت گرفت که این روابط با استفاده از روش های آماری ANOVAو رگرسیون
لجستیک و رگرسیون خطی انجام شد .برای بررسی حافظه سرگذشتگی از تحلیل تک متغیره بدست اومد
این مقاله مطالعه پیمایشی گذشته نگر است که روی ۲۹۷ نفر از بازماندگان سواستفاده جنسی به صورت ناشناس و انلاین اجراشد
این روش برای بازماندگان راحتتره چونکه مصاحبه رو دررو با محققی که نمیشناسه و به اون اعتمادی ندارع برای اونا سخته
نتایج از تحلیل تک متغییره تقریبا دو سوم از بازماندگان CAMLرو تجربه کردن
پس از بررسی این نتایج وطبق گفته ی فروید در نظریه ترومای جنسی اون زنانی که مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتن کمتر از زنان دیگه خوشحالن و آشفتگی روانی بیشتری دارن. با اینکه همه زنان از نظر بالینی به مشکلات حادی دچار نمیشن ولی زنانی که مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتن بیشتر در معرض خطرن. زنانی که در کودکی مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتن احتمال اینکه دچار افسردگی و اضطراب
بالینی قرار بگیرن بیشتره که به اون اختلال استرس پس از تروما میگن .
دیده میشه که با ادامه دادن دوره درمان اونا در دوره ای از انکار قرار میگیرن به این دلیل که میخوان اون سواستفاده جنسی که از اون ها شده رو باور نکنن و بخوان که مدتی از ادامه درمان دست بکشن. به همین دلیل این خیلی مهمه و اهمیت زیادی داره که این زنان همچنین احساس نکنن که از طرف درمانگر خودشون تحت فشار قرار گرفتن تا اون خاطراتی که از سو استفاده جنسی به یاد دارن رو قبول یا رد بکنن. خود اون فرد باید مشخص بکنه که واقعیت چیه و در آخر فشار مدرک هایی که موجوده وشواهدی که وجود داره باعث میشه خودش خاطرات رو دوباره پردازش بکنه. حالاتوی این مرحله درمانگر و درمانجو با همدیگه تلاش میکنن که بفهمن چه اتفاقی برای درمانجو افتاده و اون اتفاق قراره چه تاثیری در بزرگسالی درمانجو درباره ی احساسی که به خودش داره بزاره و اینکه درمانگر و درمانجو با همدیگه تلاش میکنن که درک درمانجو رو از خودش و دیگران با توجه به اون سواستفاده جنسی که از درمانجو شده رو سامان بدن
دیدگاهتان را بنویسید